باعرض سلام من خانومی متاهل ۲۴ساله شوهرم۲۹ساله دارای یک دختر۲ونیم ساله هستم
شوهرم بسیاررفیق بازبوده وبه هیچ صورتی دست ازرفقاش برنمیداره
چهارشنبه تاجمعه که تعطیله همش دنبال رفقاشه وماروهم یامیذاره خونه مامانم یامامانش ومنم وقتی میرم اونجااصلانمیدونم بایدچیکارکنم بس که میپرسندکجاست
تازگی هاهم فهمیدم علاوه بررفقاش چنتاخانوم هم میبرن خونمون ولی نمیدونم چیکارمیکنندفهمیدکه من این موضوع را میدونم وشروع کرد فحاشی کردن وکتک کاری
من نمیدونم واقعادیگه به چه زبونی باهاش حرف بزنم بهش محبتم کردم وازنظررابطه ی جنسی هم اینکه رابطه داریم
توروخدابهم راهنمایی کنیدچطورباهاش حرف بزنم تااین اخرهفته هامارونذاره اونجا وبیشترریادطرف خودمون تااین رفقاش همش دلشوره واضطراب اینودارم که الان کجاست باکیه نمیتونمم ترکش کنم چون واقعادوستش دارم